هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون

هوشنگ سیحون معمار مقبره ها

هوشنگ سیحون کیست؟

مرد بناهای ماندگار؛ مردی که گل می افشاند تا طرحی نو در اندازد.
اگر در لابلای عکس های یادگاری از شهر و دیارتان ایران، عکسی از باغ و عمارت حکیم ابوعلی سینا دارید، طرح این مرد بزرگ هم نمایان است، اگر لختی در باغ آرامگاه حکیم عمر خیام و یا در کنار مقبره ی زیبای کمال الملک در
نیشابور مبهوت مانده اید، بی شک خالق آن همه طرح و نقش را نیز یاد کرده اید؛ بله، هوشنگ سیحون به میان ما خواهد آمد،

معمار و نقاش عمارت ها و موزه های ماندگار؛ طراح موزه آرامگاه نادرشاه افشار و مقبره ی کلنل محمد تقی خان پسیان سردار آزاده ی خراسان؛ طراح بنای موزه توس و دهها عمارت دیگر.
سیحون، نقش اندازی ست که با ما در دنیای ابعاد، از معانی پر رمز و راز باطن می گوید،

به راستی که او، معانی و فلسفه نظری و وجودی بزرگانی که معمار و طراح آرامگاه هر یک از آنان بوده است را در نقش مقبره ی آنان به دام انداخته است، و این همان جلوه ایی از هنر است که ما را به سوی شعور می کشاند.

هوشنگ سیحون در سال 1338 آرامگاه حکیم عمر خیام را مبتنی بر اصول ریاضی و مثلثاتی خیامی، محاسبه و طراحی کرده است؛ سیر در دهلیزها و طاق و ایوان مقبره، خود سفری ست به جهان بی نهایت معانی خیام.

سیحون حتی انتخاب مصالح ساخته های خویش را منطبق با خصوصیات شخصیتی و زندگی هر یک از آن بزرگان انجام می دهد، او در کتاب « نگاهی به ایران» در مورد بنای آرامگاه نادر شاه افشار می نویسد:

« ماده اصلی ساختمان از سنگ خارای منطقه کوهسنگی مشهد، مشهور به سنگ هر کاره است، این سنگ یکی از مقاوم ترین سنگ هایِی ست
که در ایران وجود دارد، او دلیل این انتخاب را اشاره به صلابت و عظمت نادر شاه افشار می داند».
او در ادامه می نویسد: « شکل کلی و مقبره ی نادر به شکل شش ضلعی متناسبی ست که، شکلِ سیاه جادرهایی را تداعی می کند، دلیل این امر همین نکته است که نادر به جای کاخ در زیر چادر زندگی می کرد».
آرامگاه حکیم بوعلی سینا در همدان نیز، یکی از شاهکارهای هنر معماری معاصر است که با الهام از معماری قدیم بنا شده است، که برداشتی از برج قابوس بن وشمگیر در گنبد قابوس است،

و هر یک از ستون های سنگی و مدور جلو آرامگاه بوعلی سینا، نشان دهنده گذشت یک قرن از تولد ابن سیناست.
هوشنگ سیحون، پیشرو و صاحب سبک در هنر معماری معاصر ایران است؛ و دومین مرحله شکوفایی و درخشش معماری ایران با آثار وی آغاز می شود.
او در سال 1347 طراحی و اجرای ساختمان موزه توس در مشهد را به کارنامه درخشان خود می افزاید؛ و اما این همه فقط آثاری بود که جزء میراث فرهنگی ایران محسوب می شود.
پدر معماری نوین ایران، ساختمان های متعددی را طراحی کرده که هنوز در نوع خود بی نظیر است، از جمله می توان ساختمان بانک سپه در میدان توپخانه تهران را با نمایی از بتون نام برد.
پروفسور هوشنگ سیحون در سال 1972 به همراه نقاشان صاحب نامی از جمله، پیکاسو و سالوادر دالی، در نمایشگاهی در دانشگاه ماساچوست شرکت کرد و با سبکی منحصر به فرد، کلافه های خط را به صورت تابلویی زیبا در معرض نمایش گذارد که توجه منتقدین آمریکایی را به خود جلب کرد، سبکی که با مدد گرفتن از خطوطی موازی و پر پیچ و تاب، که هیچ همدیگر را قطع نمی کنند، انسان را در روزمره اش وادار به تفکر می کند؛ اینگونه که هنوز کسی پیدا نشده است، مشابه طرح های نقاشی سیحون را خلق کند.
هوشنگ سیحون هنوز در میان ماست، او یکی از عشاق هنر ایران است و به قول ِ خود او: « کلام آخر من ایران است».
اما چرا من و شمای ایرانی این عاشقان هنر ایرانی و فرهیختگانی که در بین ما هستند را به درستی نمی شناسیم و نسبت به آنان بی اعتناییم؟
چرا جوامع فرهنگی ایرانی و باز هم تاکید می کنم ایرانی، وجود این فرهیختگان را کتمان می کنند؟
چرا همیشه قدرشناسی از هنرمندان ایرانی به عهده ی قدرشناسان غیر ایرانی ست؟ – اهداء عنوان شهروندی افتخاری فرانسه و لوح افتخار شهرداری لوس آنجلس از جمله آن قدر شناسی های جوامع غیر ایرانی ست؛ ازاین گذشته،دانشگاه هایی چون، ام آی تی ، هاروارد، واشنگتن یونیورسیتی و برکلی، مجموعه ای از نقاشی های سیحون را گردآوری و نگهداری می کنند؛

نام هوشنگ سیحون را در دو دانشنامه روسیه و کمبریج ثبت نموده اند،
اویی که ذخایر فرهنگی دورافتاده ترین نقاط ایران را کشف و ثبت کرده و ارزش هنری شان را به خود ایرانی ها نشان داده است.

هوشنگ سيحون
معمار مقبره ها و يادها
مهندس هوشنگ سيحون، معمار و طراح
متولد سال ۱۲۹۹ تهران
فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران
دانش آموخته دانشكده هنرهاى زيباى پاريس (بوزار) درمعمارى
رئيس دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران يك دوره
تدريس معمارى در دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران
عضو انجمن شوراى ملى باستان شناسى، شوراى عالى شهرسازى، شوراى مركزى تمام دانشگاههاى ايران و كميته بين المللى «ايكوموس» (وابسته به يونسكو) پيش ازانقلاب 
چاپ ۳ كتاب «معمارى سيحون» ، «نگاهى به ايران (نقاشى هاى سياه قلم) و (نيم قرن آثار معمارى ونقاشى سيحون)»
برگزارى نمايشگاهى مشترك با« پابلوپيكاسو » و « سالوادور دالى» در
«ماساچوست» آمريكا ۱۹۷۲
شهروند افتخارى فرانسه
تهيه فيلمى درباره آرامگاه بوعلى سينا به كارگردانى اميرشمخانى
داراى نمايشگاه دائمى در كلكسيون دانشگاههاى هاروارد، ام آى تى، دانشگاه واشنگتن و بركلى
طراح و اجراى تعدادى از مهم ترين بناهاى يادبودى و صنعتى و شخصى درايران مانند آرامگاه بوعلى سينا (همدان)، مقبره عمرخيام نيشابور، مقبره و موزه نادرشاه (مشهد)، مقبره كمال الملك، بانك سپه تهران و…
محمد شمخانى: تظاهرات معمارى مدرن و معاصر ايران آنقدر پراكنده و پوسته پوسته است كه خيلى راحت نمى توان به صورت بندى آن پرداخت و از دوره يا دوره هاى مشخص سخن گفت.

با استناد به همين آثار و آفرينه هاى جسته و گريخته و با نيت و درك و دريافتى تاريخى و تقويمى از اين خط سير نامنظم، اما كسانى آمده اند و آن را به ادوارى كوتاه برگردانده اند و تفسيرى از آن ارائه داده اند. به مدد چنين تفاسيرى است كه مى توان مهندس» هوشنگ سيحون «را يكى از سرآمدان معمارى معاصر ايران و يكى از هنرمندانى دانست كه در دوره اى خاص خوب درخشيده است.
دوره اى را كه سيحون درآن به آفرينش بناهاى يادبودى و يادواره اى مى پردازد، مهندس« نادر اردلان »در دانشنامه ايرانيكا، دوران « پيدايش نمادهايى از يك هويت ملى روزافزون» مى نامد و بناهاى خلق شده درآن را كه« تصاوير گذشته اى افتخارآميز مانند آرامگاههاى نوبنياد يا بازسازى شده دانشمندان، شاعران و قهرمانان ملى » و… به شمار مى آمدند « اغلب كوچك و با طرح هايى هنرمندانه »و اجراهايى خوب برمى شمارد كه « گواه تحصيلات طراحان ايرانى در پاريس قبل ازجنگ » جهانى دوم به حساب مى آيد.
نخستين اثرى كه مهندس سيحون ازخود به جا گذاشته ، آرامگاه بوعلى سيناى همدان است كه طرح آن در ۲۵سالگى و هنگام تحصيل در دانشكده هنرهاى زيباى پاريس (بوزار) ارائه مى دهد و درمسابقه اى كه « انجمن آثار ملى» آن زمان به مناسبت بزرگداشت هزاره بوعلى سينا از سوى يونسكو برپا مى كند، جايزه اول را به دست مى آورد. جايزه اى كه ساختن مقبره بوعلى سينا بود و ساختمانى كه در ۲۸ سالگى او آغاز و در سى سالگى اش به پايان رسيد. وقتى سال گذشته و در يك گفت وگوى اختصاصى از مهندس سيحون پرسيدم كه :  « چطور آن همه عبارت پراكنده ونمادها ونمودهاى تاريخى هم روزگار را دريك ساختار پلى فونيك گنجانديد، كه در نهايت از آن يك صداى اركسترال و هماهنگ به چشم و گوش بيننده برسد؟ » اوپاسخ داد: « آرامگاه بوعلى تنها يك آرامگاه يا مقبره نيست، بلكه آرامگاه يا مقبره جزئى ازكل است كه يادبود بوعلى است. من خواسته ام با عوامل و عناصر معمارى چه از نظر شكلى وچه از نظر عددى ، از راه نماد و سمبل، شخصيت بوعلى را بيان كنم. و اين موضوع در ايران يا ساير جاها معمول نبوده است. شكى نيست كه براى هماهنگ كردن اين عناصر ممارست و پيگيرى ومطالعه فراوان لازم است كه در موقع خود سعى كرده ام كوتاهى نكنم. پس با يك نوع دانش فراگير در تركيب و تلفيق اين عناصر كوشش خود را به كار برده ام تا چيزى به دست بيايد كه در برابر ديد شما است. اين را هم بگويم كه در تمام كارهايم جزئيات ، هر قدر بى اهميت ،از ذهن من دور نبوده و به فراموشى سپرده نشده است ».
در اين گفت وگوى طولانى كه قرار بود در كتابى بيايد مهندس سيحون در پاسخ به پرسشى كه از او درباره توصيف چشم انداز كلى آثار نوستالژيك اش مى كنم، چنين مى گويد:« بارها و بارها به هنرجويان خودم كه در حقيقت ياران هنرى من هستند گفته ام: ما از دو هزار و پانصد سال پيش تا به امروز پيشكسوتانى داشته ايم كه براى ما بى اندازه گرامى و محترمند. رسالت، به ما حكم مى كند كه امروز كارهايى را كه در عالم معمارى وهنر از هر نوع انجام مى دهيم عميقاً در جايگاهى باشند كه درمقابل اين پيشكسوتان خجل و شرمنده نباشيم. بنابراين با تمام وجود وعشق بى پايان دست به كار شويم تابه نتيجه مطلوب برسيم. به اين كارها كه نام برديد(آرامگاه بوعلى سينا، خيام، كمال الملك، نادرشاه و…) با خاطراتى پر از شور و هيجان نگاه مى كنم و به نظرم مى رسد كه چقدر نگفته ها دارم كه بايدگفته مى شد و افسوس كه نيمه كاره ماند. در پديد آوردن اين كارها هدفم ابداً تقليدگذشته نبوده است، بلكه روح و جان ايران مطرح بوده است كه با ابزار امروزى بايد شكل مى گرفت وخودنمايى مى كرد.»
او همچنين به اين پرسش كه « اگر مى خواستيد با همان روحيه به معمارى بپردازيد و مجبور به ترك ايران نمى شديد، پروژه بعدى تان چه بود وچه مى توانست باشد؟ » چنين پاسخ مى دهد:« در پاسخ اين سؤال بايد بگويم كه موضوع يا پروژه خاصى مورد توجهم نيست. اما آنقدر ايده ها و حجم ها و شكلهاى متعدد در ذهنم مى جوشد و در حركت است كه گفتنى نيست و متأسفم چرا امكان پياده كردن آنها روى خاك كشورم مقدور نيست. حيف و صدحيف. »
اين اواخر و بعد از دو دهه سكوت و سردرگمى، پيشنهادهايى دوباره به مهندس سيحون شد كه به ايران بازگردد و به طراحى و اجراى آثار مونومنتال ديگرى بپردازد كه او هرگز قبول نكرد و فكر كردن به ايران در غربت را به كلنجار رفتن درخاك كشورش ترجيح داد. يكى از آن پروژه هايى كه خود من واسطه پيشنهاد آن به اين مهندس ارجمند شدم، پيشنهاد طراحى موزه اى با روحيه ساختمانى آرامگاه بوعلى سينا در همدان بود كه پذيرفت و اجراى آن را مشروط به نظارت من بر حسن اجراى طرح كرد، كه اين بار پيشنهاددهندگان نپذيرفتند و بهانه آوردند!
وقتى از مهندس سيحون پرسيدم كه« آيا هنوز خودتان را به لحاظ عاطفى يك شهروند ايرانى مى دانيد يا نه؟ و آيا هنوز تحولات فرهنگى و هنرى و اجتماعى اين كشور برايتان مهم و جالب هست يا نه؟ »او در پاسخ به اين آخرين پرسش ام چنين مى گويد:« افتخار مى كنم كه ايرانى هستم و افتخار مى كنم كه درموقع تولد، ايران عزيز به من اين امكان را داده است كه پايم را روى خاك مقدسش بگذارم. هيچ گله اى از هيچ كس ندارم و مى دانم بى مهرى ها قطعاً از روى عدم آگاهى نسبت به درون و ضمير من بوده است.
تمام تحولات فرهنگى و هنرى و اجتماعى كشورم دقيقاً مورد توجهم مى باشند. كوچكترين تصرف، كوچكترين ناملايمتى، كوچكترين خرابى نسبت به آثار ايران آنچنان تأثير نامطلوبى در قلبم مى گذارد كه قادر به بيان آن نيستم.


آرامگاه خیام در نیشابور:

در مرداد 1335 انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد .از سیحون خواسته شد طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند.سیحون و حسین جودت (ناظر ساخت و سازهای انجمن ) پس از بازدید از مکان در نامه ای به انجمن چنین گزارش دادند :

“… راجع به مقبره خیام به طوریکه ملاحظه فرموده اند محل آن فعلا چسبیده به بقعه امام زاده محروق می باشد و هرگونه عملی در این محل نمی تواند استقلال و برجستگی به مقبره خیام بدهد و لازم است که محل جدیدی در همان محوطه در نظر گرفته شود .با مطالعاتی که در این قسمت به عمل آمد محل آرامگاه تعیین گردید و کروکی لازم نیز متناسب با محل جدید تهیه گردید تا در صورتیکه مورد موافقت باشد نقشه های تکمیلی و صورت برآورد هزینه آن تقدیم گردد.”

محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در ((گوشه شمالی باغ)) مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی سیحون در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در نامه ای به انجمن چنین گزارش داد :

“طرحی که توسط آقای مهندس هوشنگ سیحون استاد این دانشکده برای آرامگاه حکیم عمر خیام تهیه شده است و(( ماکت های)) مربوط به آن مورد دقت قرار گرفت و از طرف آقای سیحون درباره آن توضیحات کافی داده شد .با توجه به این نکته که در تهیه طرح مزبور از سبک معماری ایرانی حداکثر استفاده به عمل آمده این نقشه چه از لحاظ اصول فن معماری و چه از نظر سبک برای آرامگاه حکیم بزرگ ایران کاملا متناسب است.”

بعد از گزارش فروغی به انجمن سیحون در اسفند 1337 متعهد شد نقشه های قطعی و نقشه های اجزای کار را شامل مقبره اصلی – سکو بندی اطراف و آبنماها و بناهای تابعه آن  وهمچنین نظارت کار را هرچه زودتر برای ساخت مقبره به انجمن تحویل دهد.

سیحون مشخصات فنی بنا را چنین توضیح می دهد :”استخوان بندی بنا فلزی و دارای روکش آلومینیوم خواهد بود در قسمت سقف نوعی شیشه های ضخیم الوان و در متن قسمت بدنه با کاشی پشت و رو تزیین خواهد شد.زیر سازی بنا با بتون و کرسی و پله ها با سنگ گرانیت و بدنه دیوار مجاور آبنماها با سنگ تراورتن و سنگ روی قبر از سنگ سیاه مشهد خواهد بود.”

شرکت ساختمانی کا.ژ.ت در 1337 به انجمن اطلاع داد حاضر است  مسئولیت ساخت کار را با در نظر گرفتن نظریات سیحون به عهده گیرد و ساختمان آرامگاه خیام را بدون عیب و نقص به اجرا در آورد.

سیحون و حسین جودت نیز اعلام کردند :

“طرح اولیه ساختمان آرامگاه خیام با استخوان بندی فلزی تهیه گردید و در نظر بود که روکار آن با آلومینیوم پوشیده شود پس از مراجعه به اهل فن معلوم شد که روکش آلومینیوم بر فلز آثار نامطلوبی  از لحاظ ترکیبات شیمیایی دارد .از این رو تصمیم گرفته شد که کار با بتن ظریف اجرا گردد و ارتفاع آرامگاه نیز از 12 متر به 22متر ترقی داده شود تا عظمت بیشتری پیدا کند.”

آنها متذکر شدند :

“ارجاع کار به یک شرکت پیمانکار خارجی جهت ساخت مقبره مستلزم تحمل هزینه زیاد است و از طرفی شرکت ساختمانی کا.ژ.ت  تعهد نموده که در صورت نیاز متخصصین خارجی را جهت نظارت و اجرای درست کار استخدام نماید و از طرفی به اثبات رسیدن شایستگی شرکت کا.ژ.ت در ساخت مقبره نادرشاه بر همگان آشکار شده است و شایسته است که ساخت مقبره خیام نیز به شرکت مزبور داده شود .”

آنها در ادامه کار افزودند که :

“اندک بی توجهی در این کار ممکن است  نظیر آرامگا ه فردوسی (طرح کریم طاهر زاده بهزاد ) موجب تاثر و پشیمانی گردد.”

در 1338 ساخت آرامگاه شروع شد و دراین سال قسمتهای عمده کار از جمله گود برداری بتن ریزی پیهای بنا و طرح محوطه به اجرا در آمد.در سال 1341 پس از سه سال کار مداوم کار ساختمان آرامگاه به پایا ن رسید.

مقبره خیام از لحاظ معماری و ساخت یکی از مهم ترین ساختمانهای ساخته شده در زمان خود است.

ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوان بندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است.شکل بنا در پایین تقسیم بندی ده گانه دارد و فاصله پایه ها 5 متر است.اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا میکنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده  شبه گنبدی را در بالا به وجود می آورند که قسمت عمده آن مشبک  وتو خالی و یادآور ستاره ای است  که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود.

سطح ÷ر داخل و خارج مقبره با کاشیهای معرق و اشعار خیام مزین شده است.روکار بنا معرق کاری سنگی استو با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است.در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است.

سیحون در مورد ایده اصلی کار می نویسد :

“بنای یادبود دیگر مربوط به خیام است در نیشابور که تقریبا مقارن بنای قبلی با یکی دو سال فاصله دیر تر ساخته شده است.

محل بنا در باغ بزرگی در خارج شهر نیشابور و با فاصله نزدیک به دو کیلو متر از جاده مشهد – نیشابور واقع است . تقریبا با همین فاصله به طرف غرب با غ دیگری آرامگاه شیخ عطار را در برمیگرد. باغ اول به باغ امامزاده محروق معروف است به ترتیبی که در محور اصلی باغ ساختمان قدیمی امام زاده محروق جا دارد .مزار خیام درست در گوشه شمالشرقی این بنا قرار داشت .به طوریکه در زمان سلطنت رضاشاه در مراسم فردوسی با عجله این مقبره را به شکل یک میله سنگی بی اهمیت تعمیر و آماده کردند که در موقع بازدید مستشرقین قابل عرضه کردن باشد.در سی و چند سال پیش که انجمن آثار ملی تصمیم گرفت بنای مناسبی برای خیام ایجاد کند طرح آنرا به عهده اینجانب گذاشتند.

چون در جوار امامزاده امکان ایجاد ساختمان قابل توجهی نبود ناچار محور دیگری عرضی در باغ  به وجود آوردم که عمود بر محور اصلی  است و ورودی بنای خیام از همین محور در نظر گرفته شد. به خصوص که این محور در  جهت باغ عطار نیز بود.یعنی از همین ورودی جاده دیگری  کشیده شد که باغ امامزاده و خیام را به باغ عطار ارتباط می داد.

حال می پردازیم به شرح بنای یادبود خیام.در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است :شنیده بودم که خیام گفته بود)): گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشانی کند .))

بنابراین بنای یادبود و آرامگاه باید طور ی ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود. در منتهی الیه محور نامبرده که فاصله نسبتا قابل توجهی با امام زاده محروق داشت در میان درختان کاج تنومند و زرد آلو محل مناسب بنا در نظر گرفته شد در اینجا اختلاف سطحی در حدود 3 متر وجود داشت که از همین وضعیت استفاده شد و مجموعه بنا شامل یک برج و چشمه سارهای اطراف آن به دور یک دایره بزرگ طراحی شد به طوریکه برج هم کف زمین و چشمه سارها در اختلاف سطح قرار گیرند.

خیام در واقع سه شخصیت دارد :ریاضی دان است- منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد .

دایره کف به ده قسمت تقسیم شد به طوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی است و پایه اصلی بسیاری از اعداد است.

از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آنها باید ناظر به محور عمودی برج باشد .پس تیغه ها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت می کنند تا با هم  تلاقی کنند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسی است. این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.بر خورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی را به وجود می آورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.این ستاره ها و آسمان اشاره به شخصیت نجومی خیام دارد .

و اما برخورد تیغه  ها با هم ده لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشی کاری پر شوند. بهترین تزیین  خود رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و در هم به روش(( سیاه مشق)) های خطاطان بزرگی مانند میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش  انتزاعی  سرتاسر لوزی ها را پر کند .به تقاضای(( انجمن آثار ملی)) شادروان استاد جلال همایی بیست رباعی به این منظور انتخاب کردند و استاد مرتضی عبدالرسولی که به صورتیکه می خواستم, این خطوط در هم و تزیینی باشند زیبا نویسی ها را انجام دادند که با کاشی معرق آماده و به شکل کتیبه های تزیینی به ارتفاع حدود 14 متر داخل لوزی ها نصب شد که باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین بار بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت.از داخل نیز قسمت های پر از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز از هم با کاشی معرق تزیین گردیدند و تماما اشاره به شخصیت شاعری خیام است.

دور تا دور برج در قسمت اختلاف سطح چشمه سارها در اطراف یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد.همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگی و برون آمدگی هایی که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی میکنند  واین اشاره به نام خیام است .چون پدرش خیمه دوز بود نام او به همین مناسبت انتخاب شد.

از طرف دیگر حوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع  قسمتی از ستاره را نشان می دهند به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم دانش دیگر خیام است.روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد .و همان طور که خواست خود خیام بوده کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان.در قسمت دیگر باغ بناهای دیگری جهت کتابخانه و مهمانسرای موقت با ملحقات برای مستشرقین و محققین که مایل اند در محل اقامت کوتاه داشته باشند و از نزدیک در جوار آرامگاه و در فضای شاعرانه ضمن کار بهره معنوی داشته باشند ساخته شد که از شرح جزییات صرف نظر میشود.

آرامگاه کمال الملک در نیشابور

سیحون همزمان با طرح آرامگاه خیام  طرح بازسازی

و مرمت آرامگاه عطار و طرح بنای جدید آرامگاه کمال الملک را به انجمن آثار ملی پیشنهاد کرد .به گزارش انجمن در اسفند 1337 سیحون در قراردادی با انجمن تعهد کرد طرح مقبره خیام و بازسازی مقبره عطار و طرح بناهای آرامگاه کمال الملک را به صورت کامل برای اجرا به انجمن آثار ملی تحویل دهد .  سیحون متعهد شد طرح مقبره کمال الملک را در دو ماه تهیه کند و به عنوا ن ناظر انجمن کار نظارت پروژه را به عهده بگیرد.کار در 1338 به شرکت کا.ژ.ت واگذار شد و پی سازی آرامگاه نصب استخوانبندی و کاشی کاری بنا  تهیه و نصب سنگ مزار و نقش برجسته نیم تنه سنگی کمال الملک کار استاد ابوالحسن صدیقی و احداث دو حوض در محوطه مقبره انجام گرفت و در اسفند 1342 رسما گشایش یافت.مقبره کمال الملک در ضلع شمالی مقبره عطار با بتن مسلح بنا و با زیر بنای 28 متر مربع ساخته شده است و شش ایوانچه مقعر با پوشش کاشی معرق به رنگهای لاجوردی سفید و … تزیین شده است.

سیحون در مورد ایده مقبره کمال الملک می نویسد:

” از باغ خیام بعد از طی نزدیک به دو کیلومتر به طرف  غرب به باغ دیگری می رسیم که مدفن شیخ فرید الدین عطار است و یک بقعه قدیمی آنرا در بر دارد.درجوار آرامگاه عطار با فاصله محل به خاک سپردن نقاش مشهور کمال الملک است که همچنین طرح بنای یادبودش به عهده اینجانب قرار گرفت.این بنا در نقشه از دو مربع تشکیل شده و تناسب یک بر دو را دارد .برای هر واحد یعنی هر ضلع مربع در نما یک قوس در نظر گرفته شد که در چهار ضلع مستطیل 6 قوس زده شده است .علاوه بر این دو قطر هر مربع دو قوس دیگر تشکیل میدهند که از داخل با هم تلاقی میکنند .پس چهار قوس هم از داخل زده شده که مجموعا میشود 10 قوس .برخورد این قوسها و پوشش آنها در بالا اشکال هندسی مخروطی شکلی را به وجود آورده اند که ابتکاری است هندسی و با تزیینات کاشی معرق روی آنها معماری کاشان  یعنی محل نشو و نمای کمال الملک یادآوری میشود.سنگ روی مزار از گرانیت مشهد و از دو قسمت مرتفع و خوابیده ولی یکپارچه تراشیده شده است که روی قسمت مرتفع چهره کمال الملک بصورت نقش برجسته توسط آقای ابوالحسن صدیقی حجاری شده است. بنا و پوشش آن از بتون مسلح است.”

یک دیدگاه بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

0

بالا

X